سلام

,تو این نقطه از زندگی مرگ هم,تو این نقطه از زندگی ...ادامه مطلب

,من که از بازترین پنجره,من که از آتش دل چون خم,من از خدا که تو را آفرید ممنونم ...ادامه مطلب

,سرما بهانه بود ...ادامه مطلب

من از طرح نگاه تو امید مبهمی دارم  نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم  ,من از بیگانگان هرگز ننالم,من از این شهر میرم,من از عشق بارون به دریا,من از تو راه برگشتی ندارم,من از اون آسمون آبی میخوام,من از این دنیا چی میخوام,من از تو دارم میخونم,من از نهایت شب حرف میزنم,من از خدامه,من از یادت نمی کاهم ...ادامه مطلب

,کاش می شد آدمی وطنش را,کاش میشد اما نمیشه,کاش می شد,كاش مي شد,کاش میشد خواست و مرد,کاش میشد بچگی را زنده کرد,کاش میشد خنده را تدریس کرد,کاش می شد خویشتن را بشکنیم,کاش میشد همدلی را قاب کرد,کاش میشد خالی از تشویش بود ...ادامه مطلب

,h pylori,h jon benjamin,h h holmes,h p lovecraft,h r giger,h l mencken,h g wells,h jackson brown jr,h pylori test,h a goodman ...ادامه مطلب

, ...ادامه مطلب

,ای کاش,ای کاش که جای آرمیدن بودی,ای کاش با تو میموندم,ای کاش آب بودم,ای کاش آدمی وطنش را,ای کاش می شد,ای کاش بودی,ای کاش فرصتی بود,ای کاش باتو هیچ مقابل نمیشدم,ای کاش از احلام ...ادامه مطلب

پس از آفرینش آدم خدا گفت به او: نازنینم آدم....با تو رازی دارم !..اندکی پیشتر آی......آدم آرام و نجیب ، آمد پیش ...زیر چشمی به خدا می نگریست !محو لبخند غم آلود خدا ! دلش انگار گریست ....نازنینم آدم!قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ! ...یاد من باش ... که بس تنهایم ...بغض آدم ترکید ، ... گونه هایش لرزید !!به خدا گفت :من به اندازه ی ....من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...به اندازه عرش ..نه ....نهمن به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!آدم ،.. کوله اش را بر داشتخسته و سخت قدم بر می داشت !...راهی ظلمت پر شور زمین ..طفلکی بنده غمگین ، آدم!..در میان لحظه ی جانکاه هبوط ...زیر لبهای,پس از باران,پس از مرگ,پس از مرگ چه خواهد شد,پس از تو نمونم برای خدا,پس از آن غروب رفتن,پس از زایمان,پس از آن غروب رفتن معین,پس از این زاری مکن,پس از مرگ به کجا میرویم؟,پس از 1400 سال ...ادامه مطلب